«قوله تعالى: فإذا قضیْتم الصلاة الآیة بدان که این نماز رازى استمیان بنده و خدا که درین راز همنیاز است، و هم ناز. امروز نیاز است، و فردا ناز. امروز رنج است و فردا گنج. امروز بارى گران، فردا روح و ریحان. امروز کد و کار، و فردا کام و بازار. امروز رکوع و سجود، و فردا وجود و شهود.
و از شرف نماز است که رب العالمین صد و دو جایگه در قرآن ذکر آن کرده، و آن را سیزده نام نهاده: صلاة، و قنوت، و قرآن، و تسبیح، و کتاب، و ذکر، و رکوع، و سجود، و حمد، و استغفار، و تکبیر، و حسنات، و باقیات.
و مصطفى (ص) گفته:«الصلاة معراج المومن»
و گفته: «الصلاة مأدبة الله فى الأرض»، و علماء سلف گفتهاند: الصلاة عرس المریدین و نزهة العارفین، و وسیلة المذنبین، و بستان الزاهدین. و گفتهاند: نماز گزارنده را هفت کرامت است: هدایت و کفایت و کفارت و رحمت و قربت و درجت و مغفرت. و اول قدم از شرک بىنمازى است، که رب العزة گفت: ما سلککمْ فی سقر؟ قالوا لمْ نک من الْمصلین. و اسم ایمان در صلاة نهاد آنجا که گفت: و ما کان الله لیضیع إیمانکمْ اى صلوتکم، و وعده روزى بنماز داد آنجا که گفت: و أْمرْ أهْلک بالصلاة الى قوله... نحْن نرْزقک. و عدد نمازهاى فرائض پنج آمد بر وفق اصول شرایع. مصطفى (ص) اصول شرایع را گفت: «بنى الاسلام على خمس»، و اصول فرایض نماز را: «خمس صلوات فى الیوم و اللیلة». یعنى که چون بنده این پنج نماز بشرط و وقت خویش بگزارد، رب العزة وى را ثواب جمله اصول شرایع بدهد. و هیأت نماز چهار است: قیام، رکوع، سجود و قعود. حکمت درین آنست که: جمله موجودات بر چهار شکلاند: بعضى بر هیأت قائمان راستاند، و آن درختاناند. بعضى بر هیأت راکعان سر فرو افکنده، و آن ستوراناند. بعضى بر هیأت ساجدان روى بخاک نهاده، و آن حشراتاند. بعضى بر زمین نشسته بر هیأت قاعدان، و آن حشیش و نباتست، چنانستى که رب العزة گفتى: بنده مومن! در خدمت ما این چهار هیأت بجاى آر: قیام و رکوع و سجود و قعود، تا ثواب تسبیح آن همه خلایق بیابى. و آن گه این نمازها بعضى دو رکعت فرمود چون نماز بامداد، و بعضى سه رکعت چون نماز شام، و بعضى چهار چون پیشین و دیگر و خفتیدن: از آنست که بنده دو قسم است: یکى روح، دیگر تن. نماز دوگانى یکى شکر روح است و دیگر شکر تن، و در باطن آدمى سه گوهر است عزیز: یکى دل، دوم عقل، سیوم ایمان، نماز سه گانه شکر این سه خلعت است. و باز ترکیب آدمى از چهار طبع است، نماز چهارگانى شکر آن چهار طبع است. از روى اشارت میگوید: بنده من بنماز دوگانى شکر تن و جان گذار، و بنماز سه گانى شکر ایمان و دل و عقل، و بچهار گانى شکر چهار ارکان بقدر وسع و امکان. تا پیدا گردد که مومن از همه مطیعتر است، و کار وى شریفتر، و درجه وى نزدیک حق رفیع تر.
و گفتهاند که این نماز عقدى است در آن جوهرهاى رنگارنگ، هر رنگى از تحفه عزیزى، و حال پیغامبرى: طهارت فعل ایوب پیغامبر است: ارْکضْ برجْلک الآیة. تکبیر ذکر ابراهیم (ع) است: و فدیْناه بذبْح عظیم. قیام خدمت زکریا: و هو قائم یصلی فی الْمحْراب. رکوع فعل داود: و خر راکعا و أناب.
سجود حال اسماعیل است: و تله للْجبین. تشهد فعل یونس است: إذْ أبق إلى الْفلْک الْمشْحون.
تسبیح فعل فریشتگان است: یسبحون بحمْد ربهمْ. بنده مومن دو رکعت نماز با خضوع و خشوع که کند، رب العزة او را کرامت این پیغامبران دهد، و بدرجات ایشان رساند.
ازین لطیفتر شنو: هر عبادتى که بندگان آرند، و هر ذکرى که فریشتگان کنند، جمله چون تأمل کنى در دو رکعت نماز جمع است، هم جهاد، و هم حج، و هم زکاة، و هم روزه: اما جهاد آنست که: هم چنان که غازیان بحرب کفار شوند، اول صف برکشند، و حرب بسازند، و بمبارزت مبادرت کنند، مرد دلیر جوشن درپوشد، در پیش صف شود، و خصم را در میدان خواند، و با وى جولان کند، آن مرد دلاور در پیش، و دیگران بر قفاش ایستاده، و حشم در وى گماشته، و زبانها بتکبیر گشاده، و با دشمن بکارزار درآمده، در نماز جمله این معانى تعبیه است: مرد مومن اول غسل کند، آن زره است که مىدرپوشد، چون وضو کند جوشن است که مىدربندد، آن گه در صف عبادت و طایفه حرمت بایستد. امام چون مبارزان در پیش شود، و در محراب که حربگاه شیطان است، با شیطان و با نفس خویش حرب کند، دیگران چشم در وى نهاده، و دل در ظفر وى بسته. این جهاد از آن جهاد عظیمتر، و بزرگتر. اینست که مصطفى (ص) گفت: «رجعنا من الجهاد الأصغر الى الجهاد الأکبر».
و در نماز معنى زکاة است: زکاة پاکى مال است، و نماز پاکى تن: خذْ منْ أمْوالهمْ صدقة تطهرهمْ و تزکیهمْ بها، إن الْحسنات یذْهبْن السیئات. این پاکى جان است و آن پاکى مال. این از آن تمامتر، و شریفتر، و فى معناه
روى ان رسول الله (ص) رأى رجلا یقول: اللهم اغفر لى و ما اریک تغفر. فقال النبی (ص): «ما اسوأ ظنک بربک؟!» فقال: یا رسول الله انى اذنبت فى الجاهلیة و الاسلام.
فقال (ص): «ما فى الجاهلیة فقد محاه الاسلام، و ما فى الاسلام تمحوه الصلوات الخمس»، فأنزل الله تعالى: و أقم الصلاة طرفی النهار الآیة.
و در نماز معنى حج است، حج احرام و احلال است، و نماز را نیز تحریم و تحلیل است. و در نماز معنى حج تمامتر، و شرف وى شاملتر، و الله اعلم.